نجوای هستی

روایت‌هایی از خلوت ذهن تا هیاهوی جهان

 

نوشتن به مثابه سفر

نوشتن کار سخت و پیچیده‌ای است؛ گاه حتی ناممکن می‌شود و نتیجه نافرجام. حداقل برای من اینگونه است. چرا که نوشتن، نه همواره اما در بیشتر زمان‌ها، با پرسش و تردید آغاز می‌شود؛ پرسشی که معطوف است به خودِ «نوشتن» و اینکه واژه‌ها تا کجا می‌توانند جهان پیش روی ما را که در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته، تبیین و تفسیر کنند.

هر متن تلاشی است برای دیدن دوباره‌ی چیزهایی که در نگاه نخست از چشم‌مان دور مانده‌اند. به بیان دیگر نوشتن نه یک پاسخ قطعی، بلکه همچون یک سفر ذهنی است؛ سفری که در آن، مسیر به اندازه مقصد اهمیت دارد. یا حداقل من اینگونه فکر می‌کنم.

خواندن نیز همانند نوشتن، در این سفر ذهنی، نقش اساسی دارد. متن‌ها نوشته می‌شوند تا خوانده شوند و یک متن، تنها در برخورد و تعامل با خواننده است که جان می‌گیرد. خواننده ایده‌آل، در این سفر ذهنی، یک همسفر پویا است که با تجربه‌ها و پرسش‌های خود به متن نزدیک می‌شود و گاهی معنای تازه‌ای خلق می‌کند و به آن می‌افزاید. از همین رو، نوشتن و خواندن در کنار هم، بستری پیوسته و پویا از کشف و گفت‌وگو می‌سازند و خلق ارزش می‌کنند.

 

چرا جستار؟

بیش از هر قالب دیگری، به «جستار» علاقمندم. جستار امکانی است برای اندیشیدن در کنار خواننده، بدون ادعای دانستن پاسخ نهایی. هر جستار روایتی است که از خلوت ذهن برمی‌خیزد و به هیاهوی جهان رنگ و معنا می‌دهد. چرا که متن در جستار، نه یک پاسخ نهایی، بلکه گفتگویی است باز، مسیری است گشوده، و دعوتی است که در آن می‌توان با هم (نویسنده و خواننده) تجربه کرد، پرسید و به اکتشاف پرداخت.

 

پیشینه کاری و پژوهشی

مسیر کاری و پژوهشی من بیشتر حاصل گام‌های ناخواسته و تا حدودی ناخودآگاه بوده است. در علوم شناختی به سراغ فهم پیچیدگی‌های ذهن و تجربه انسانی رفتم. در فلسفه علم، پرسش‌های عمیق‌تری درباره مرزهای دانایی و امکان شناخت برایم گشوده شد و ژرفا و عمق بیشتری به تجربه زیسته‌ام داد. در دیزاین و خلاقیت، کوشیدم راه‌های تازه‌ای را برای حل مسئله و خلق معنا در بستر کار و زندگی بیازمایم. و در سال‌های اخیر، در جایگاه مدیر کسب‌وکار در حوزه هوش مصنوعی و زیرساخت‌های ابری، با این چالش روبه‌رو بوده‌ام که چگونه می‌توان میان نوآوری‌های فناورانه و نیازهای واقعی انسان‌ها پلی مؤثر ساخت. اینکه در این مسیر تا چه اندازه موفق بوده‌ام، پرسشی است که پاسخش شاید چندان روشن نباشد، اما خودِ جست‌وجو و تجربه چنین مسیری، برایم ارزشمند بوده است.

 

علاقه‌مندی‌ها

اما زندگی فقط در پژوهش و کار خلاصه نمی‌شود. سفر کردن و دیدن جهان از چشم‌اندازهای تازه، عکاسی و نقاشی برای ثبت و بازآفرینی لحظه‌ها، فیلم دیدن و موسیقی گوش دادن به عنوان راهی برای تجربه‌ی زندگی در روایت‌ها و نجواهای دیگر، و خواندن رمان و گفت‌وگو درباره آن‌ها، همه بخشی جدانشدنی از روزمرگی من هستند. پیاده‌روی نیز برایم فرصتی است برای اندیشیدن و آرام گرفتن در میان هیاهوی جهان. و اگر تمام این علایق همراه شوند با ساعتی تدریس، بی‌شک حس می‌کنم در بهترین جای ممکن از زندگی ایستاده‌ام.

این علایق نه فقط سرگرمی، بلکه سرچشمه الهام بسیاری از نوشته‌هایم هستند و خواهند بود؛ چرا که باور دارم زندگی روزمره و تجربه‌های شخصی، ریشه‌های پنهان هر اندیشه و هر متنی هستند که با آن مواجه هستیم.

 

نجوای هستی

«نجوای هستی» بیش از آنکه چیزی برای نمایش باشد، بستری است برای نوشتن، اندیشیدن و هم‌سفر شدن در پرسش‌ها و تجربه‌ها. اینجا جایی است برای گفت‌وگویی گشوده میان فلسفه، علوم شناختی، دیزاین، خلاقیت، هنر و اسطوره و ادبیات، و …

در وضعیت ایده‌آل، هر نوشته در «نجوای هستی» دعوتی است برای همراهی در سفرِ اندیشیدن و تجربه کردن؛ سفری که از خلوت ذهن آغاز می‌شود و به هیاهوی جهان پیوند می‌خورد.

درباره من